کوچه

نوشته های من

کوچه

نوشته های من

مرگ بر امتحان

دیگه از درس خوندن خسته شدم . بسه دیگه چه قدر آدم از صبح تا شب درس بخونه تا شاید شاید شاید روزی به دردش بخوره . دیگه امشب می خوام برم کتابها رو وسط اتاق جمع کنم آتش بزنم . دیگه تحمل دیدن کد و فرمول ندارم ، دارم دیونه می شم . مامانم الان داد زدساعت از یازده گذشته . کی میگذارن برا خودم زندگی کنم . کسی جنگل خالیازآدم پراز جک و جونور سراغ نداره ؟ صد البته اینترنت داشته باشه .

نذری

امروز پیش از ظهر داشتم برای گرفتم نذری می رفتم توی راه پیرمردی رو دیدم که داشت از بین آشغالا پلاستیک جمع می کرد . خیلی حالم گرفته شد.   

عاشورا


بعد از چند ساعت وبگردی هیچ چیز بدرد بخوری در مورد عاشورا پیدا نکردم . همه یا در حال افشا کردن فتنه گران هستن یا دارن دعوت به تظاهرات می کنن . سایتهای خارجی هم که فقط عکس قمه و قمه زنی گذاشتن . پس امام حسین کو . باور نمی کنم که کسی برای این جور چیزها خودش رو به کشتن داده باشه .